غریب و خسته و تاریک و بیقرار شدم 

 شبیه دختری در ذهن قندهار شدم 

 و ناگهان که تو یک ناگهان قشنگ شدی 

 دچار حالتی از جنس انفجار شدم 

 چه حس تازه و تلخی است انفجار درخت 

 دو سطر مانده به پایان یک انار شدم 

 تو مثل مثل خودت بودی از همان اول 

 به مثل مثل خود از آنزمان دچار شدم 

 همیشه سرخط اخبار شهر چشم شماست 

 برای نشر نگاهت خبرنگار شدم 

 و تا گزارش نامت به روزنامه رسید 

 به کفر متهم و مستحق دار شدم 

به سمت گیسوی دیروزتان نسیمانه 

به ناز تازه ی چشمان تان عیار شدم 

 تو قطره قطره فرود آمدی بروی تنم 

 و من ورق ورق از عطر تو بهار شدم