حافظ نگاری چهارم

شعر با یک خواهش شروع می شود، خواهشی شکوهمند و شورانگیز. حافظ از باد صبا می خواهد که در میانه ی او و دلبر گریزپایش، پا در میانی کند و مشکل مکاتبه و مکالمه اش را برطرف کند. حافظ شرح شیرینی از تلخی روزگارش عرضه می کند و می گوید که دلبرش سر به کوه…

حافظ نگاری سوم

عشق یعنی همه ی جهان. به همین دلیل در معامله ی عشق، بهای عشق چیزی کمتر از جان نیست. جهان و هرچه در اوست را می باید در اول قدم فدای ناز عاشق کرد و بعد نوبت جان بازی و گذاشتن همه ی هستی در طبق عنایت و اخلاص است. حافظ می گوید که اگر…

حافظ نگاری دوم

شعر با یک پرسش شروع می شود، پرسش از درستی کار و کار درست. هر کاری یا باید درست باشد که حاصل تمرین آن در و گوهر است و یا هم نادرست، که نتیجه ی آن تلخ و تاریک است. مذهب با همین مرزبندی ها شروع می شود و با آن ادامه می یابد. کار…

حافظ نگاری اول

الا یا ایهالساقی این شعر با اشاره شروع می شود، اصلا شعردر ذات خود اشاره ای بیش نیست، اشاره ای به سمت عاشقانگی جهان. این شعر اشارتی است به ساقی، شاید اصلا این شعر نه با اشاره که با شراب شروع شده باشد. ساقی کسی نیست جز شرابدار و به همین دلیل ساقی ادامه ی…

ما به حسین نزدیکتریم یا یزید ؟

بعد از حادثه ی غم انگیز شهادت امام حسین و یاران وفادارش طبیعی ترین و انسانی ترین عکس العمل مسلمانان نسبت به این حادثه ماتم، اندوه و غم بود. بلافاصله پس از این حادثه ی سیاه غم و ماتم بخش وسیعی از جهان اسلام را فرا گرفت. عمق فاجعه و وسعت ظلم آنقدر زیاد بود…

شرحی بر خواندن ِ شعر

وقتی که در برابر جمعیتی شعر می خوانم، گمان می کنم که در لحظات خواندن شعر از خودم و ازآن جمعیت فاصله می گیرم. شعر خواندن برای من نوعی تمرین تنهایی است، نوعی عبور از خویشتن خویش. البته التهاب و دلهره بخش جدایی ناپذیر شعر خواندن است. وقتی که شعر تازه ای برای یک جمع…

شرح عشق

به همان اندازه که عشق ورزیدن شیرین است، سخن گفتن از عشق نیز شیرین و شور انگیز است. اما میان سخن گفتن از عشق وعشق وریزدن تفاوت سهم گینی وجود دارد. سخن گفتن از عشق به گفتار کشاندن کردار است. زبانی کردن جنون انسانی است. سخن گفتن از عشق بازنویسی کردن کرداری است که خود…

سئوال از سرنوشت “من”

وقتی که می گویم من، این من چقدر واقعا من است؟ این من چقدر واقعا به من تعلق دارد؟ این منی که همه چیز را برای او می خواهم چقدر ساخته ی دست من است؟ من را من ساخته ام و یا خدا و تاریخ؟ البته منظورم از خدا همان ملای مسجد محل است چون…

سرنوشت ما را با جنگ رقم زده است

اگر نگاهی به دوره ی پیشا طالبان بیاندازیم به یاد خواهیم آورد که در آن دوره نیز جنگ داخلی شدیدی جریان داشت. ریشه ی این جنگ نیز عمدتا قومی بود. حکمتیار و ربانی هر کدام رهبران اقوام و گروههای دیگری را دور خود جمع کرده بودند و علیه یکدیگر می جنگیدند. طالبان با هدف پایان…

مشکل ِ زمان و زبان

ما در گفتگوی عادی و زندگی روزمره زبان را بسیار به راحتی و شیوایی به سه دسته ی گذشته، حال و آینده تقسیم می کنیم و زبان را نیز بر اساس این تقسیم بندی صرف می کنیم. می گوییم گذشته زمانی است که از دست رفته است، حال موقعیتی است که وجود دارد و آینده…