در روزگار ما تشبیه سازی دینی ، یا استناد به مستندات دینی برای اثبات و یا رد یک حکم فرضی ، بیش از آنکه قابل تصور باشد فربه و چاق و کیلویی شده است. کسانی که مصدر فتوای شرعی را در دست دارند و صاحب منصب دین اند، بسیار آسان می بخشند و بسیار آسان تر می گیرند. قصه ما چه عجیب شبیه بهشت فروشان کلیسا شده است. فرقش در این است که آنان چندین صد سال پیش که هم علم پیش رفت چندانی نکرده بود و هم عقل بشر به جاهای زیادی قد نمی کشید ، خاک خدا را می فروختند. امروزه اما ما نه خاک خدا که زبانم لال خود خدا را می فروشیم. مگر از ناحیه خدا و به جای او فتوا صادر کردن و حکم و کفر و دین مردم را تعیین کردن کاری کمتر از خدا فروشی است. ما کلیسای کاتولیک قرن های هشت و نه میلادی را هنوز که هنوز است مسخره می کنیم و به همدیگر می گوییم : چقدر مسیحی ها خر و نفهم بودند که بهشت می خریدند. بی خبر از اینکه خودما در این روزگار به نحوی دچار همان معالمه شده ایم. لطفا عصبانی نشوید. کمی صبر کنید. اگر مرا توهین و یا تکفیر هم می کنید اشکالی ندارد اما فقط دو خط از مثال هایم را بخوانید:

1-   کار زیادی لازم نیست. فقط به کتابخانه عامه کابل بروید و نسخه های روزنامه انیس را از سال 1357 ( هجری شمسی ) بگیرید. شاید چند روزی بیشتر طول نکشد. در این روزنامه ها فتواهای شورای علما را بررسی کنید. از شورای علمای دولت خلقی – پرچمی گرفته تا شورای علمای دولت های مجاهدین وطالب . هرچند طالبان شورای علمایش همان کابینه بود. مثلا شورای علمای دولت آقای ربانی را ببینید. شما را به خدا اگر در کابل هستید حتما این کار را بکنید. مثلا شما چند فتوا در مورد ژنرال دوستم پیدا می کنید. در یک فتوا این مرد ژنرال ، کافر و محارب خدا و رسول  – محارب خدا و رسول یعنی کسی که در حال جنگ با خدا و رسول باشد- و در فتوای دیگر همان مرد ژنرال ، مجاهد جان بر کف است که همانند صحابی پیامبر اسلام برای خدا و دینش می جنگد. لطفا نام ها و امضا ها را هم حتما بخوانید. تعدادی از مولوی ها در هردو حکم امضاء کرده اند. این حرف هایی که نوشتم یا گفتم ، مثالی از درون برگهای تاریخ چندین صد سال پیش نیست. همین چند سال پیش است.

2-   نمی دانم چرا اینقدر دلم می خواهد از آقای سیاف مثال بیاورم . چند بار نوشتم و پاک کردم اما مثل اینکه نمی شود. اگر بتوانید مجموعه درس هایی را که ایشان در دانشکده الهیات دانشگاه کابل و یا پلی تخنیک کابل داده است پیدا کنید خیلی آموزنده است. اگر در کابل هستید می توانید نشریه ” هریوا” را ببینید. فتواهای عمده آقای سیاف به اضافه سخنرانی های ایشان در نماز جمعه پغمان همه در این نشریه به چاپ رسیده است. آقای سیاف در یکی از درس های خود در سال دو هزار و دو در پلی تخنیک کابل گفت: کسی که بگوید حقوق زن و مرد برابر است کافر است. حکم کافر هم معلوم است. کسی که کافر است باید به قتل برسد. آقای سیاف نمونه های فراوانی از این احکام و فتاوا دارند. تنها می خواهم توجه تان را به این نکته جلب کنم که بین و حکم و فعل یک مقایسه ای بفرمایید. از گفتن یک جمله ساده ” حقوق زن و مرد باهم برابر است” تا کافر شدن و محارب خدا و رسول قرار گرفتن و محکوم به مرگ شدن چقدر فاصله است. آقای سیاف با کدام استنتاج دینی به این حکم رسیده است؟ آیا هیچوقت او و امثال او استنادات درون دینی شان را به مردم عرضه کرده  اند؟ اگر آنها فقط فتوا داده اند و فتوا ساخته اند باید به یک چیز شک کرد و آنهم اینست که آقای سیاف و امثالهم بین خودشان و خدا فاصله ای نمی بینند. گمان می کنند آنچنان محبوب حضرت حق واقع شده اند که هرچه آنها بخواهند خدا نیز آنرا می پسندد. در اصطلاحات روانشناسانه به این عمل می گویند خود خدا پنداری. آقای سیاف و علمای دینی همانند ایشان دچار خود خدا پنداری شده اند.

3-   درخارج از سرزمین خسته ما ، ایران را ببینید. مثلا رئیس شورای نگهبان اقای جنتی را. او یک بار گفت : نامه آقای احمدی نژاد یک وحی الهی است. حالا هم می گوید حسن نصرالله همانند حضرت علی است و دولت اسرائیل همانند یهودیان خیبر. حالا تر هم می گوید که جنگ حزب الله لبنان و اسرائیل ، تحقق یکی از آیات قران است.

  • اگر حسن نصرالله همانند حضرت علی است با عرض شرمندگی ، کار شیعیان علی زار است. ما یا باید دست به خودکشی جمعی بزنیم( یعنی از اسرائیل – یا همان یهودیان خیبر- بخواهیم که یک بمب اتم بر سرما خالی کند یا اینکه مثل کشور خودمان علیه همدیگر جنگ کنیم. آنقدر جنگ کنیم که دنیا از وجود شیعه پاک شود. می شود از شیعیان پاکستان در این نبرد استفاده احسن کرد.) یا اینکه با علی و اولاد علی برای همیشه خدا حافظی کنیم. اگر حضرت علی همانند حسن نصرالله است یا بر عکس ، اصلا کار همه مسلمانان زار است. علی حد اقل یکی از حکیم ترین و مومن ترین خلفای اسلام است. حسن نصرالله نسنجیده حمله می کند. نسنجیده صلح می کند و نسنجیده سکوت می کند. تمام هم و غم او باز بودن پیشانی مقام عظمای ولایتش در ایران است. حاضر است همه لبنان – با مسلمان و مسیحی اش- در آتش بسوزد اما آقا – رهبر – ناراحت نباشد. اگراو مانند حکیم ترین خلیفه اسلام است پس الاسلام و السلام. در این تشبیه سازی نیز متاسفانه همان خصلت تشبیه سازی و حکم آفرینی های آقای سیاف مراعات شده است. گو اینکه تفاوتی نمی کند که این سنی است و او شیعه . هر دو در یک قالب فکری عمل می کنند. شیعیان و سنی های محترم و محترمه ! فقط یک لحظه دیگر خود را کنترل کنید. می خواهم عرض کنم در باور های مذهبی شیعیان ، امامان انسان های کامل اند. انسان کامل – آنکه عارفانی چون مولونا بلخی دیوانه وار از پی اش می گشتند – انسانی است با تمام صفات انسانی اش با این تفاوت که گناه نمی کند. تمام خصوصیات خوب و نیکی ها در او جمع است. به عبارت دیگر امام ، خدا گونه ای است که تمام اوصاف خدایی دروجود او جمع است. او می تواند نمادی از خدا و خدا پرستی باشد. نشانی از حق و علامتی از توحید. آقای جنتی و جنتی ها متوجه نیستند وقتی که یک انسان ناقص و واجب الخطاء را به یک انسان کامل تشبیه می کنیم ، ما تصور می کنیم که به انسان ناقص و خطا کار – که حالا از نظر ما بهترین کار ها را کرده و اعمالش بسیار خوب بوده است – امتیاز داده ایم و مقام او را بالا برده ایم. در حالی که از نظر منطقی این انسان کامل است که در پنجه این تشبیه بچگانه خرد می شود. کوچک می گردد و تا سطح یک انسان گناه کار- که گناه کاری جزو خمیره وجود اوست – پایین می آوریم. ما علامت های قدسی را تا سطح دیوار های خانه خود پایین می کشیم. ما راه های اسمانی را تا زینه های پشت بام خانه خود به زمین می کشیم. آقای جنتی نمی داند که اگر کسی را به امام حسین تشبیه کند ، همانند یزید حسین را کشته است. یزید قاتل جسم امام حسین است و او قاتل انسان کامل بودن و بی همانندی و بی مثالی امام حسین. ما هر روز دچار این قتل ها می شویم. زور مان که به خودمان نرسید تا این تن مرده مان را اصلاح کنیم ، دست به قتل و کشتار روحی و معنوی امامان و پیشوایان دینی مان می زنیم. گمان می کنید گفتن این جمله ” نامه ای که اقای احمدی نژاد نوشته است یک وحی الهی بوده  است” پایین آوردن وحی الهی تا سطح یک آدم کودن و احساساتی و بی خردی مثل احمدی نژاد نیست. اگر به چنین تشبیه سازی ها ادامه بدهیم آیا مردم عادی کم کم برای تمثال مبارک حضرت رسول اسلام ، دنبال چهره ای چون احمدی نژاد و حسن نصرالله وژنرال دوستم و احمد شاه مسعود و … نخواهند رفت؟

این مثال ها را گفتم – و چقدر تعداد این مثال ها فراوانند- تا بدانیم که علمای ما دشمنان واقعی دین ما شده اند. بی وزن و اندازه حکم شرعی صادر می کنند. اگر در سیاست شکست خوردند ، اگر در اقتصاد زیان کردند ، اگر زن چهارم شان – گفتم چهارم که شرعی شود ورنه زن بیست و چندم شان – ناز کرد او باید از اسلام کمک بگیرد. باید ایات قران را مطابق خواست مادی و دنیایی خود تعبیر کند. باید قیامت برپا کند. کفر و ایمان مردم را بسنجد. اصلا چه می گویم . گو اینکه اسلام مثل تسبیحی است در دستان مبارک شان که به هر طرف بچرخانند ، می چرخد.

  • اگر چنین ادامه یابد، باید منتظر روزی باشیم که خدا فروشی علنی شده است. در بین شیعیان مدتی است که امام زمان فروشی رایج شده است. هرکسی که نماز صبح را قضاء نکرد می گوید : من آقا امام زمان را در خواب دیدم . آقا فرمود که مطیع مقام معظم رهبری باشید. مقام معظم رهبری البته هیچ وقت نمی گوید که امام زمان را در خواب دیده است. اگر خجالت نکشد خواهد گفت : خواب دیده ام که امام زمان شده ام.
  • من نمی دانم که از کی باید خواست تا کمی به ایمان دینی مردم رحم کند. قداست دینی را مثل نقل و نبات در کوچه و خیابان نریزد. چهره های قدسی و آسمانی مسلمانان را تا سطح یک تفنگ چی پایان نیاورد. نمی دانم از چه کسی باید بخواهیم که کمی احتیاط کند. اصراف و پر خرجی کردن و آنهم از جیب معنویات وایمان مردم کار دزدانه ای است. نمی دانم از کی بخواهم تا کمی به خدا رحم کند. اینقدر یخن خدای اسلام را – که خدای همه موحدان است – در هر کوی و برزن نگیرد . نمی دانم از کی باید بخواهم تا  خدا فروشی را مثل طلا فروشی شرعی و قانونی نسازد. …