جای خالی بودا

هیچ‌کس عزیز! می‌دانی که بامیان با اندوه میانه‌ی خوبی ندارد. می‌دانی که قرن‌ها در یک طرف بامیان بودا ایستاده بود و طرف دیگر آن کوه‌ها. بامیان در میانه‌ی بودا و کوه، قرن‌ها زیسته است. خورشید اگر از بلندی حضرت بودا اجازه نمی‌گرفت، حق ورود به ساحت مقدس بامیان را نداشت. خورشید اول از شانه‌های حضرت…

تو و تاریخ

هیچ‌کس عزیز! تاریخ مثل یک انباری است که در آن واقعیت‌های مرده را روی هم چیده‌اند، مثل یک الماریِ پر از چیزهای مرده، پر از عکس‌های شکسته‌، پر از نام‌های مچاله شده. تا حالا کتاب تاریخی خوانده‌ای؟‌ می‌دانم هرکسی به شکلی با تاریخ رابطه دارد. کسی نیست که بتواند  تاریخی نباشد. دلیل این مسئله هم…

صالی جان سلام

براي من ، صداي تو آشنا ترين صداي زمين است. صدايي ساده و سبز. وقتي كه حرف مي زني ، گمان مي كنم اين صدا از درون من بر مي خيزد. از دل من و از عمق وجودم. گمان مي كنم صدايت را بايد جايي ديده باشم و يا شنيده باشم. خيال مي كنم كه…

تو چند شنبه عمر منی بانو جان؟

صالی جان سلام! وقتی که لب باز می کنی و صدایت در صحن زمین جاری می شود، تصور می کنم حتیپرندگان نیز تشنه شنیدن می شوند. تشنه شنیدن صدای تو. کبوتران دیوانه واردانه های نگاهت را نوک می زنند تا مغز صدای شیرینت را بشنوند. راستی چهمعجزه ای در صدایت نهفته است که حتی پرندگان…

ما به حسین نزدیکتریم یا یزید ؟

بعد از حادثه ی غم انگیز شهادت امام حسین و یاران وفادارش طبیعی ترین و انسانی ترین عکس العمل مسلمانان نسبت به این حادثه ماتم، اندوه و غم بود. بلافاصله پس از این حادثه ی سیاه غم و ماتم بخش وسیعی از جهان اسلام را فرا گرفت. عمق فاجعه و وسعت ظلم آنقدر زیاد بود…

شرحی بر خواندن ِ شعر

وقتی که در برابر جمعیتی شعر می خوانم، گمان می کنم که در لحظات خواندن شعر از خودم و ازآن جمعیت فاصله می گیرم. شعر خواندن برای من نوعی تمرین تنهایی است، نوعی عبور از خویشتن خویش. البته التهاب و دلهره بخش جدایی ناپذیر شعر خواندن است. وقتی که شعر تازه ای برای یک جمع…

شرح عشق

به همان اندازه که عشق ورزیدن شیرین است، سخن گفتن از عشق نیز شیرین و شور انگیز است. اما میان سخن گفتن از عشق وعشق وریزدن تفاوت سهم گینی وجود دارد. سخن گفتن از عشق به گفتار کشاندن کردار است. زبانی کردن جنون انسانی است. سخن گفتن از عشق بازنویسی کردن کرداری است که خود…

سئوال از سرنوشت “من”

وقتی که می گویم من، این من چقدر واقعا من است؟ این من چقدر واقعا به من تعلق دارد؟ این منی که همه چیز را برای او می خواهم چقدر ساخته ی دست من است؟ من را من ساخته ام و یا خدا و تاریخ؟ البته منظورم از خدا همان ملای مسجد محل است چون…

سرنوشت ما را با جنگ رقم زده است

اگر نگاهی به دوره ی پیشا طالبان بیاندازیم به یاد خواهیم آورد که در آن دوره نیز جنگ داخلی شدیدی جریان داشت. ریشه ی این جنگ نیز عمدتا قومی بود. حکمتیار و ربانی هر کدام رهبران اقوام و گروههای دیگری را دور خود جمع کرده بودند و علیه یکدیگر می جنگیدند. طالبان با هدف پایان…

مشکل ِ زمان و زبان

ما در گفتگوی عادی و زندگی روزمره زبان را بسیار به راحتی و شیوایی به سه دسته ی گذشته، حال و آینده تقسیم می کنیم و زبان را نیز بر اساس این تقسیم بندی صرف می کنیم. می گوییم گذشته زمانی است که از دست رفته است، حال موقعیتی است که وجود دارد و آینده…